مرد داشت در خیابان حرکت می کرد که ناگهان صدایی از پشت گفت:
اگر یک
قدم دیگه جلو بری کشته می شی.
مرد ایستاد و در همان لجظه اجری از بالا افتاد جلوی پاش.
مرد نفس راحتی کشید و با تعجب دوروبرشو نگاه کرد اما کسی رو ندید.
بهر حال نجات پیدا کرده بود.
به راهش ادامه داد.
به محض اینکه می خواست از خیابان رد بشه باز همان صدا گفت:
ایست!
مرد ایستاد و در همان لحظه ماشینی با سرعت عجیبی از جلویش رد شد.
بازم نجات پیدا کرد.
مرد پرسید تو کی هستی و صدا جواب داد :
من فرشته نگهبان تو هستم.
مرد فکری کرد و گفت:
پس اون موقعی که من داشتم ازدواج می کردم تو کدوم گوری بودی؟
درسته که یه کوچولو قدیمی شده ولی خوب بود!!
مرسی. ایول. دلم خنک شد.تشکر
خیلی قشنگ بود مرسی
اینو دیگه راست گفتی